در دوران دبستان معلم علوم از” شش “برای جاندارانی که در خشکی زندگی می کردند و “آبشش” برای آبزیان سخن می راند .شاید معلم علوم ما هیچوقت فکر نمی کرد ، زمانی انسانها باید با اکسیژن ، خاک هم استنشاق کنند تا در مورد “خاک شش” در علوم دبستان به ما بیاموزند و بگوید چطور با ریه هایمان خاک را در شش ها تصفیه کنیم.
شاید روزی رسید و انسانها برای این بلای آسمانی که ریه ها را خفه کرده و کام ها را تلخ نموده در تاریخ نوشتند ؛ “خاک شش” مصنوعی برای بیماران ریوی غرب نشین ایران ساخته شد.
بازهم از دوران ابتدائ اگر یاد کنم هر وقت دانش آموزی پاسخگوی سوالات معلم نبود و یا اگر فرزندی در خانواده مرتکب اشتباهی می شد با لحن ( خاک بر سرت ) او را تنبیه می کردند ، هر چند لفظ زیبا وصحیحی نبود اما نشان از یک تنبیه سخت برای کودک و فرد خاطی داشت .
اکنون مردم ما مصداق همان کودک بیگناهی را دارند که با وجود پاسخگویی به آزمون های نظام وکشور با اخذ نمره ۱۰۰ تنبیه شده ایم و خاک بر سرمان می بارد.
سالهاست که این مهمان ناخوانده (گرد وغبار) دیگر صاحب خانه شده و قصد رفتن ندارد، و مدتهاست که مردم مظلوم مناطق غرب چشم انتظار فرجی هستند ، تا این هیولای مهلک را که دست بر گلوی صاحب اصلی خانه گذاشته و می خواهد به قصد کشت او را خفه کند ، از خانه هایشان بیرون بیندازند. اما حیف که تا کنون هیچ فرجی حاصل نشده و فریاد رسی نیست تا دست سهمگین این هیولای مهلک را از گلوی مردم وطبیعت ایلام بردارد.
هر بار که گرد و غبار چهره شهر را خاک آلود می کند مثل همان دانش آموز ابتدائی به فکر فرو میروم که چرا تنبیه شده ایم ؟ گناه مناطق جنگ زده غرب چیست ؟ چرا کل سال ما تنبیه می شویم؟ آیا اگر این خاک به پایتخت برسد و آنها را تنبیه کند ، همینطور ساکت خواهند ماند؟
- تحریریه بوتک نیوز
- کد خبر 12331
- بدون نظر
- پرینت